بعد از سه سال، آنتونیو و لوکا دوباره به هم می‌رسند. آنتونیو، یک شیرینی‌پز موفق، هنوز هم نسبت به لوکا احساس دارد که حالا با تانکِرِدی نامزد کرده است. آنتونیو متقاعد شده که گذشته برای کمک به آن‌ها بازگشته است و ...

نونا، مادربزرگ خانواده، عاشق مردی جوان و خوش‌صحبت می‌شود که نیت واقعی‌اش کاملاً مشخص نیست. با نگرانی از آینده‌ی نونا و ارثیه‌ی خانوادگی، اعضای خانواده دست به توطئه‌ای پنهانی می‌زنند تا هم از او محافظت کنند و هم از چنگ این مرد دورش نگه دارند، ولی ...

وقتی الساندرا و امیلیو به شهر نقل مکان می کنند و پدر و مادرشان کارلو و آنا را تنها می گذارند، زندگی برای همه تغییر می کند. در چند ماه بچه ها پدر و مادر خود را فراموش می کنند: چند تماس تلفنی، تولدهای از دست رفته، تشییع جنازه از دست رفته. اما آخرین دل تنگی برای این والدین این است که بدانند فرزندانشان برای کریسمس در اطراف نیستند و ...